چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲ تیر ۹۸
هرچند به گواه تاریخ رخدادها گاه اهمیت تعیین کنندهای در روابط بین کشورها داشته اند اما به دلایل متعدد تنشهای جاری میان ایران و ایالات متحده را نباید معطوف به رخدادها تحلیل کرد. زیرا به نظر میرسد همه چیز به غایت تحت کنترل اطراف این ماجراست. بنابر این موضع، به جای تمرکز بر رخدادها می بایست گرایش های مختلف را در این موضوع ردیابی و پایش کرد. اوج رخدادهای موثر میتوانست هدف قراردادن پهپاد امریکایی توسط ایران باشد. اما حالا که این رخداد به هر علت با واکنش متقابل امریکا مواجه نشده ایران در وضعیت متفاوتی با گذشته قرار دارد که لازم است درباره چگونگی بهره برداری از آن و خطرهای احتمالی دقیقتر اندیشید.
ترامپ مانند هر کس دیگری در کنار پرداختن به مسائل امریکا به مثابه یک کل واحد، به مطامع خود نیز که مهمترین آنها در حال حاضر انتخابات 2020 است نگاه میکند. امری که ممکن است با توجه به ویژگیهای شخصی ترامپ بیش از هر تمدار دیگری بر او موثر باشد و در او عریان. او در روند دو سال گذشته راههای مختلفی را برای مواجهه با ایران آزموده است: اخطار، تعویق، تهدید، تحریم، تطمیع، فرستادن پیام و به تازگی خونسردی. برخورد او با ایران نیز مانند غالب موضوعات اساسی روی میز او میتواند هم فرصت و هم تهدیدی برای انتخابات پیش رو باشد: تنش بیش از حد و احیاناً آغاز مقابله نظامی احتمالاً پایگاه رای او را تضعیف خواهد کرد ولی اتهام بیعملی و ضعف در مقابل ایران نیز برای او تهدید محسوب شود و بنابراین او به محض خارج شدن از محدودهای به میانه، ممکن است دست به هر عملی بزند: از تعلیق تحریم ها تا اقدام نظامی.
همه آگاهند که خط درونحاکمیتی دیگری نیز در ایالات متحده وجود دارد؛ خطی که اگرچه خط جنگ است اما قدرت مطلق را در امریکا ندارد و برای هر عملی نیازمند جلب نظر رئیس جمهور است. منافعش لزوماً بر منافع ترامپ منطبق نیست، به اندازه ترامپ نگران انتخابات نیست و شاید حتی برد انتخابات را نیز در گرو استثنایی کردن شرایط ارزیابی میکند. این خط در تلاش است تا به هر شکل که هست - صحنهسازی، تبلیغات و یا زمینه چینی برای تحریک ایران - زمینه را برای "مشروعیت زدایی" از ایران فراهم کند. بدیهیست ایران میبایست حتی واکنشهایش در موضوع برجام و یا اعمال امنیتی و حفاظت از تمامیت ارضی کشور از دادن بهانه به دست ایشان تا حد ممکن خودداری نماید.
از طرف دیگر اگرچه ایران سنتاً دارای دو گرایش ی است که اتفاقاً یکی از محلهای مهم اختلافشان ت خارجی نظام بوده، اما با پیش رفتن ت فشار حداکثری امریکا این دو گرایش در فقره ت خارجی به یکدیگر نزدیک شدهاند و دو هدف را کمابیش دنبال میکنند: در کوتاه مدت به دنبال حداقل رساندن فشارهای اقتصادی و تحریمی علیه خود و در دراز مدت احتمالاً به دنبال تثبیت مواضع و جایگاهش در منطقه و جهان.
محدودیتهای ایران اما از یک جهت قرار داشتن در فشارهای تحریمی و از جهت دیگر اتخاذ تصمیماتی مرضیالطرفین است که نه به وادادگی و بیعملی تعبیر شود و نه آن قدر تندروانه قلمداد گردد که مشروعیت به جامانده از برجام را از چهره کشور بزداید و اطراف دیگر این معادله را به یکدیگر نزدیک نماید.
از این رو به نظر میرسد تصمیم ایران بیشتر بر انجام اعمال با پشتوانهی حقوقی متمرکز است به طوری که هر مسیری که برای پیشرفت حوادث حادث شد ایران به لحاظ حقوقی دست بالا را داشته باشد. لکن در عین حال گرایشی نیز در این میان قابل تشخیص است که اگر ایران بتواند بی هزینه و با پیشبرد امور با استفاده از نقطه ضعف انتخاباتی ترامپ و اختلاف میان گرایشهای فوق مرز تحمل خود را سخت گیرانه تعیین نماید، هم هزینهی خروج امریکا از برجام را نزد دیگر اعضای آن و نیز جامعه جهانی بالا می برد و هم در ادامه دست باز تر و امتیازات بیشتری را برای ورود به هرگونه توافق مستقیم یا با واسطه خواهد داشت.
در این میان ایران باید توجه کند که:
- رفتارهای هرچند حقوقی ولی در مغایرت با افکار عمومی جهان را در دستور کار قرار ندهد. چرا که وجههی مشروع امروز ایران در صحنهی جهانی در مقابل امریکایی که نه تنها از برجام که از بسیاری دیگر از توافقات بینالمللی خارج شده نباید به واسطهی یک اشتباه از بین رود.
- امر ی امر قدسی نیست:همانطور که در پروندهی هستهای تا پیش از مناظرات ریاستجمهوری تفکری مبتنی بر مذاکره معنادار (در مقابل قرائت بیانیه) متصور نبود و صرفاً با اظهارات دکتر ولایتی و دکتر در مناظرات این موضع به رسمیت شناخته و طرح عمومی شد، باید دانست که البته گنه همه ولی نوعاً بر سر بسیاری منافع میتوان مذاکره کرد و امتیاراتی را رد و بدل کرد. برای مثال اکنون که شرایط با دیپلماسی انهی ایران و رخداد پهپاد به سود ایران تفاوت شگرفی کردهاست، شاید بتوان به گزینهی جدی گرفتن میانجی و نوعی رابطهی غیر مستقیم در شرایطی که ایران از موضع برتر در آن وارد شده است فکر کرد. به طوری که حتی شاید بتوان از خلال تحمیل آنچه مذاکره ناکردنیست و ارائه امتیازاتی که صرفاً برای امتیازسازی جمع آوری شده اند فشارها را از سر کشور برداشت.
- اگر قرار است ایران میانجیان را برای کاهش تنش در منطقه از یک سو و کاهش فشار بر ایران از سوی دیگر بپذیرد، ابتدا بهتر است هم در وجه عمومی و هم بیشتر خصوصی به اقلی از نتایج دست یافته باشد. چرا که رفت و آمد میانجیان ناکام در بلندمدت ایران را به جای امریکا در موقعیت انزوا قرار خواهد داد.
- هدف، از بین بردن فشار تحریم و تهدید، را در میانهی راه گم نکند. نباید احیاناً با تکاپوی دیگرانی مانند اروپاییان مدام سطح توقعات خود را بالا برد. چرا که حفظ روابط و همراستا کردن منافع ایران و اروپا با یکدیگر از جمله مواردیاست که آسان به دست نیامده.
- اگر کنشهای ایران برای بالا بردن هزینهی ترامپ در خروج از برجام از حد معینی فراتر رود به سود ترامپ خواهد بود که پاسخ ایران را به زبان سخت دهد. چرا که در غیر این صورتگ او نیز نخواهد توانست در مقابل استدلالات خط جنگ و نیز احیاناً بخشی از افکار عمومی بسیج شده شان که او را به برخورد نظامی با ایران ترغیب میکند دوام آورد و شاید از آن نقطه به بعد او موفقیت خود در انتخابات را در گرو این مواجهه تشخیص دهد.
بنابراین و با استدلالی که در صدر اشاره شد، در شرایط حاضر ایران برای هرگونه تعامل (حتی غیرمستقیم ) دست بالاتر را دارد با قدسی نکردن ماجرا و تفکر واقعگرایانه باید به موضوع پرداخت و تصمیم را طوری گرفت که با گذر زمان از مشروعیت زدایی چهره کشور و تعبیر آن به "عدم همکاری" جلوگیری کرد. برای هر دیالوگی امتیازهایی باید ساخته شوند که بهترین آنها بنا بر هر علتی امروز در دست ماست.
ترامپ ,امریکا ,انتخابات ,برجام ,عمومی ,کشور ,افکار عمومی ,شاید بتوان ,ایران برای ,چهره کشور ,یکدیگر نزدیک منبع
درباره این سایت