چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲۶آذر۱۳۹۸

آیا ژاپن می تواند نقش میانجی را میان ایران و امریکا بازی کند؟ این پرسش و حواشی آن با نزدیک شدن سفر رییس جمهور و هیات همراه به توکیو در پایان ماه جاری هر روز بیشتر موضوع گمانه­زنی واقع می ­شود. به نظر می ­رسد آنچه مکرون زمین گذاشته را اینک شینزو آبه برداشته است و در اینک ادامه اقدام اولیه خود در نیمه نخست سال جاری یعنی سفر به تهران، برای میانجی­گری میان ایران و ایالات متحده با وقفه­ای میزبان است. اقدامی که گفته می­­شود در کلیات به درخواست ترامپ و در جزییات با چراغ سبز او برای برداشتن گام­ های عملی رخ داده و در حاشیه­ خود گام ­هایی را نیز از طرف سوییس و حتی قطر دارد. موضوع تبادل دو زندانی که به وساطت سوییس با موفقیت انجام شد و اینک پیشنهاد تبادل جامع زندانیان را در پی آورده است البته در عمل گامی سازنده و تا حد خود اعتمادساز بین دو طرف بود اما نمی­ توان در ابعاد آن بزرگنمایی کرد.

آنچه در دیپلماسی از نوعی که میان تهران و واشنگتن در جریان است تهدید به شمار می­رود دریافت ناقص و اشتباه در محاسبه مواضع خود و طرف مقابل است. چرا که فاصله زیاد طرفین از یکدیگر، وجود میانجی­های مختلف، منافع متضاد و پیش­فرض­های منفی و بی­اعتماد این گونه تهدیدها را بیشتر از حالت معمول بزرگ و موثر می­نماید. هرچند به نظر می­آید طرفین انگیزه لازم را برای پیش­برد مسیر دیپلماتیک در توکیو دارند اما احتمالا تهدید اشتباه محاسباتی نیز نسبت به این تحرکات دیپلماتیک جدی است: از سویی ایالات متحده مدت­ها منتظر تاثیر تحریم­ها و فشار حداکثری برای نرم کردن موضع ایران بوده و اینک با توجه به ناآرامی­های آبان­ماه احساس می ­کند این اهرم تا حدی به کارایی خود نزدیک شده است و نیز به زعم او موضع ایران در منطقه با چالش مواجه شده و از سوی دیگر حاکمیت ایران خود را در موضع فائق آمده نسبت به این ناآرامی­ ها – با هر خاستگاهی- و پس از تسلط بر بازار و توفق نظامی در خلیج فارس می­ یابد و ترامپ را در موضع تدافعی میان استیضاح و انتخابات و اساسا آنچه موجب قوام حداقلی گفتگوها و اراده ی نسبت به آن شده نیز انگیزه­های مرتبط با همین موارد است: رفع تحریم­ها و رونق اقتصادی برای ایران و استفاده تبلیغاتی انتخاباتی از مذاکره و نتیجه با ایران برای ترامپ. در عین حال همین موارد با بزرگنمایی موضع قدرت خود و ضعف و نیاز طرف مقابل می­تواند موجبات شکست این حرکات را فراهم آورد؛ تصور اغراق آمیز موضع ضعیف اقتصادی-امنیتی ایران از یک سو و تصور تاثیر بیش از حد نقش تعامل با ایران در انتخابات امریکا می­تواند آنچه را که باید در ابعاد موضع اولیه­ی مذاکره کننده محدود شود از قالب خود خارج کرده به موضع و موضوع واقعی طرفین تبدیل کند.

جلوگیری از این تضاد وهم­انگیز و جلوگیری از به وجود آمدن بن­بست غیرضروری نوعا در مذاکرات رودررو کار-ویژه­ی اندیشکده ­ها، نهادهای غیردولتی و انجمن­ هاست. اما تحرکاتی نظیر آنچه در بهترین وجه از تهران و واشنگتن انتظار می ­رود به دلایل مختلف شرایط دشوارتری دارد: اندیشکده­ های نزدیک به دولت کنونی ایالات متحده عمدتا نه تنها طرفدار مذاکره و به نتیجه رسیدن دیپلماسی با ایران نیستند بلکه بیشتر آنها دارای روحیه­ی افزایش فشار و رویکردهای جنگ­ طلبانه هستند. از سوی دیگر به واسطه ­ی بی­ اعتمادی حداکثری و عدم ارتباط مستقیم فیمابین تمداران، نمی­ توان تسهیل و اقناع را در کنار مذاکرات اصلی به سازمان­ها و افرادی در حاشیه واگذاشت که ممکن است جهت اصلی ارتباط را به سمت تمایلات خود منحرف نمایند. از این روست که امر ترجمه ­­ی موضع و گفتمان دو طرف برای یکدیگر به سان اصل ارتباط به عهده یک دولت گذاشته شده است و آن هم دولتی که تا حد زیادی مورد احترام و اعتماد دو کشور است. پس واضح است که ضمن شناختن نقاط قوت خود و ضعف طرف مقابل می­بایست تلاش کرد تا تصویری جامع و واقعی از صحنه به دست آورد، در صورت پذیرفتن میانجیگری یک دولت در ابعاد ژاپن نسبت به او با حداقلی از اعتماد و حسن نیت فکر و رفتار کرد و نیز تمام موضوع را با اختیار تصمیم­گیری متناسب موضوع بر عهده شخص اول اجرایی کشور و هیات همراه قرار داد تا احیانا تصور عدم اختیار تصمیم گیری برای طرف­ های مقابل به وجود نیاید: موضوعی که خود می­ تواند از مواردی باشد که کشور را در انزوای دیپلماتیک و موضع انفعال قرار دهد. با تمامی مقدمات و موخرات مذکور شاید بتوان اطمینان داشت که لااقل در دولت فعلی ترامپ این تحرک، به جا ترین و واقعی­ترین فرصتی است که می­توان برای رفع چالش حداکثری موجود به دیپلماسی و رفع کم هزینه­ی موضوع داده و احیانا از رهگذر آن موقعیت جاری دولت ایالات متحده(استیضاح و انتخابات)، مشغولیت شخص کارشکنی مانند نتانیاهو به ت داخلی خود و بارقه ­های سازش از سوی عربستان را به سود منافع ملی ترجمه کرد.   

 


تحلیل تحولات اخیر در ت خارجی

منتشر شده در رومه شرق هفدهم آذر نود و هشت

قطعا یکی از مهم ترین امور کشور در سال های اخیر و حال حاضر روابط خارجی است. این موضوع برای شرایط ما از سطح کلاسیک خود هم فراتر رفته و اهمیت بیشتری دارد. چرا که تقریبا بخش زیادی از فشاری که شهروندان در طبقات متوسط و ضعیف کشور متحمل می­شوند به نوعی منبعث و منشعب از وضعیتی است که به هر دلیل در ت خارجی کشور رخ داده است. تحریم­های یک جانبه­ای که ترامپ با خروج از برجام بر روابط ایران با دیگر کشورهای جهان تحمیل کرد بر اقتصاد، سلامتی و حوزه­های دیگر تاثیر گذاشته است. نکته نخستی که در این مورد باید توجه کرد این است که در روابط بین­الملل ایجاد یک سازوکار بسیار سخت است اما با باز‌شدن این بحث، بازگشت به آن و استفاده مجدد از سازوکار به وجود آمده به عنوان یک روال در می­آید و گرچه رفع آن مستلزم دیپلماسی فعال است اما محو آن به مثابه یک سنت، حتی در صورت رفع اصل فشارها امری است دراز مدت و بسیار دشوارتر. بنابراین واقعیتی که باید در نظر داشت این است که ترامپ در جاده­ای وارد شد که از قبل کاملا مهیا بود. بنابراین با یک دید عمل‌گرایانه باید اذعان کرد که با وجود تمام سازوکارهای ظالمانه، شاید به مصلحت و منافع ملی نزدیک‌تر باشد که اساسا از پیش آمدن سازوکارها و روال­های ظالمانه علیه کشور و استثنا‌شدن ایران در جهان جلوگیری کرد. به بیان دیگر بخش مهمی از فشاری که اینک در خرد و کلان کشور تحمل می­شود مربوط به ت­هایی است که در ابتدای شکل‌گیری فشارها در زمان اوباما - به سادگی می­توانستند جلوی آن را بگیرند.

پس از مسائلی که در نیویورک گذشت، ت‌خارجی سه ماه تقریبا خلوتی را به خود دید. اما اخیرا شاهد تک مضراب­هایی در ت خارجی هستیم که شاید بتوان آنها را در یک راستا قرار داده و به هم متصل کرد. ابتدا اقدام (فعلا نمادین) شش کشور دیگر اروپایی در پیوستن به اینستکس، بعدا سفر یوسف بن علوی به تهران که در چارچوب طرح صلح هرمز ارزیابی می شود و مهم تر از همه مذاکرات معاون وزیر خارجه در چین و به خصوص تسلیم نامه رئیس جمهور به نخست وزیر ژاپن اهم این موارد هستند. البته به علت فقدان اطلاعات در خصوص محتوای این مذاکرات و به خصوص نامه ارسالی نمی­توان تحلیل شفافی از آن داشت اما یکی از موارد معلوم عزیمت زود هنگام دکتر به ژاپن در پاسخ به سفر آبه به تهران و احتمالا با موضوع روابط ایران و امریکاست. ضمن آنکه قاعدتا این نامه می‌بایست حاوی نکته و پیشنهادی تازه برای گشایش این انسداد باشد.

با تاکید بر مواضع رسمی کشور در باب مقاومت و مذاکره، عملا تنش در سطحی که اکنون در جریان است در درازمدت نه قابل ادامه است و نه استمرار آن، در صورتی‌که بتوان با حفظ منافع ملی و استقلال رای کشور حل و فصلش کرد ضرورت دارد. امروز بیشترین انگیزه برای ترامپ متصور است. شکست پرونده­های ت خارجی که او گشوده در کنار فشارهای داخلی ناشی از استیضاح او در مجلس نمایندگان امریکا او را بیش از همیشه در موضع انفعال و نیازمند توفیق در این سطح قرار داده‌است. هر چند ناآرامی­های آبان‌ماه گذشته نیز احتمالاً محاسبات طرف مقابل را دستخوش نوعی تغییر کرده‌ باشد و این احساس را به او منتقل کرده که اکنون می­تواند امتیاز بیشتری از طرف ایرانی درخواست کند. در این زمینه البته مدیریت کارآمد و جامع نگرانه­ی صحنه داخلی و به وجود‌آوردن نوعی تفاهم واقعی بین تمام اطراف غیر متخاصم ضروری به نظر می­رسد.

نکته دیگر آنکه تجربه نشان می دهد عمده توفیقات اخیر کشور ما در مذاکره و پیشبرد آن هنگامی رخ داده که طراحی هرگونه روابط با جامعه جهانی و روندهای مذاکراتی هنگامی به توفیق رسیده که در سطح نهاد مسئول آن یعنی وزارت امور خارجه طراحی شود. هر چند نظامات امنیتی و ی کشور اقتضا می­کند هماهنگی کامل بین نهادهای مسئول وجود داشته باشد اما نوعا امر مذاکره و مکانیسم آن به‌عنوان امر تخصصی می بایست در وزارت خارجه طراحی شود. حال ممکن‌است اجرای آن در حوزه‌های فنی مانند سازمان انرژی اتمی یا سطوح بالاتر ی یعنی ریاست جمهوری انجام شود. اما در هر شکل این موضوع نباید باعث آن شود که ابتکار عمل از دست وزارت خارجه بیرون آمده و به دیگر نهادها واگذار شود.

تمام این ملاحظات را با نگاهی به تبادل زندانیان ایرانی و امریکایی به پایان می­بریم که در میانه­ی روز شنبه ناگهان سرخط اخبار را به خود اختصاص داد؛ موضوعی که میانجی­گری سوییس در پس آن شنیده شد. هرچند پیشنهاد چنین تبادلی را وزیر امور خارجه در سفر خود در نیمه نخست سال جاری به نیویورک مطرح کرد و در ابتدا با پاسخ منفی دولت ایالات متحده مواجه شد اما عملی شدن و به نتیجه رسیدن یک نمونه از موارد آن نشان از این مطلب دارد که دولت ترامپ از جایگاه تحریم، تهدید و درخواست­های حداکثری که مانع هرگونه دیپلماسی هستند به واسطه­های مختلف چه از سوی ایران، چه مسائل داخلی ایالات متحده ماننده استیضاح و انتخابات و چه در سطح بین­المللی- به سطح معقول­تری تغییر موضع داده و راه را برای مواجهه با ایران نشستن بر موضع برابر یافته است؛ امری که خود می­تواند زمینه ساز تعقلی اولیه پنداشته شود.

تبادل زندانیان عموما می­تواند زمینه ­ساز ابراز عملی اراده ­ی ی برای رفع اصولی موانع گفتگو قلمداد شود. این تبادل را نه باید دست کم گرفت و نه بیش از حد آن را بزرگ کرد. بلکه بر این آغاز می ­بایست در پی ساخت بنایی بود که ضمن حفظ و تامین منافع ملی بیشترین بهره را به نفع کشور از وضعیت ترامپ در بزنگاه کنونی برد. امری که می­ تواند مهم­ترین محور سفر قریب ­الوقوع رئیس جمهور به ژاپن باشد.

 


چاپ شده در رومه شرق به تاریخ 6 آبان 1398

ت بین ­الملل در معنای تجربی و عام آن در ذات خود هم تکوینی و متحول است و هم مبتنی بر واقعیت و عمل. از تغییرات مهمی که در چهار دهه­ ی پس از انقلاب در نظام بین المللی رخ داده، گذار از نظام دو قطبی به چند قطبی است که به لحاظ نظری به قدر کفایت بسط یافته و توضیح داده شده است. در این زمینه یکی از نقاطی که می­ توان و می ­بایست از این بسط نظری عبور کرد و به عمل رسید همین تن ندادن به مصادیق تلاش یک قطب (مانند امریکا) برای دامن زدن به قدرت خود است. اما روی دیگر سکه ­ی عبور از نظام دو قطبی و قول به نظام چند قطبی، تن ندادن به اتفاق نظر یا تقابل همیشگی با قدرت­ ها به عنوان امری در قالب همان نظام دو قطبی است که به باور عقلا و علم روابط بین ­الملل مدت­ هاست که از دوران آن عبور کرده­ ایم. باید دانست که امروز حتی متحدان نزدیک تجاری و راهبردی کشورها هم محدود بودن به این اتحاد را نه توقع دارند و نه خود رعایت می­کنند. در نتیجه می­ توان گفت رعایت چنین اقتضائاتی که فصل آن گذشته، پرداخت هزینه برای هیچ است. اگر از استثنائاتی همچون دولت امروز ایالات متحده و دولت­های راستگرای دیگر عبور کنیم، برآیند کلی و درازمدت روابط بین­ المللی همچنان بیش از هر زمان به دنبال دیپلماسی چندجانبه، همکاری و تنش­ زدایی­ های مبتنی بر منافع ملی و صلح بین ­المللی است.

با این مقدمه اگر به صحنه روابط امروز ایران و جهان به طور کلی، موضوع برجام به طور جزیی و رابطه ایران و امریکا به طور خردتر بنگریم موارد زیر به نظر می ­رسند:

  • در یک سال و نیم گذشته پس از خروج ایالات متحده از برجام، ایران ضمن صبر راهبردی و بعد با اقدامات متقابل بعدی توانست هم فشارهای سخت و سنگین اقتصادی – مالی را تا حد زیادی مدیریت کند و هم هر دو سوی دیپلماسی خود یعنی مشروعیت ­زایی و تثبیت اقتدارش را پیش بَرَد. تا جایی که ابتدا در بیاریتز فرانسه و سپس در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل ­متحد در نیویورک تا حد ممکن طرف مقابل را به انعطاف و دیگران را به تلاش واداشت. نخستین دستاورد این دیپلماسی که در اصل با سفرهای متعدد وزیر خارجه و یارگیری­ های مستمر او در فضای بین­ المللی ساخته شده، القای این موضع بود که ایران به هیچ روی بر اساس تاثیر فشار حداکثری تغییر موضع نمی ­دهد.
  • در عین حال باید موکداً یادآوری کرد که همان طور که «مذاکره برای مذاکره» بی­ معناست، «مذاکره نکردن برای مذاکره نکردن» هم از نظر ی فاقد محتواست. هر دو این حربه­ ها، ابزارهایی هستند صرفاً در جهت پیشبرد موضع کشور و دامن زدن منافع ملی؛ بدون قطب ­نمای منافع ملی هر دو به تلاش ­ها و اصرارهای بی وجهی تبدیل می­ شوند. همچنین همان طور که مذاکره به مثابه یک تاکتیک از نقطه ­ی ضعف می­­ تواند غیر عقلایی تصور شود همین تاکتیک پس از ساختن اهرم­ ها و امتیازهای کافی و از موضع قدرت می­ تواند به انتخابی کاملاً عقلانی تبدیل شود. منافع ملی هیچ کشوری از استمرار وضعیت تقابل و جنگ تامین نشده است؛ به تعبیر دیگر باید دانست که مذاکره نکردن هرگز نباید و نمی­ تواند یک راهبرد در ت خارجی باشد بلکه بنابر تعریف، تاکتیکی برای امتیازسازی، تثبیت موضع و وارد شدن به مذاکره از موضعی بهتر است، هرچند همگان متفقند که این موضوع به عنوان «تاکتیک ضروری» هم امری کم هزینه نیست.
  • امروز هم ما از جهات مختلف (اقتصادی، راهبردی، ی، هسته ­ای و غیره) نسبت به اردیبهشت سال گذشته در موقعیت بهتری هستیم و هم طرف ­های مقابل بنابر دلائل گوناگون در موضع ضعیف­ تری قرار دارند: در ایالات متحده بولتون از کابینه اخراج شده است. ترامپ هم در ت داخلی امریکا تحت فشاری جدی قرار دارد و در آستانه انتخابات سال آینده خود را با تهدید استیضاح مواجه می­ بیند. در منطقه نیز توفّق راهبردی نظامی جبهه نزدیک به ایران نسبت به محور عربستان-امارات و اختلاف داخلی این دو از یک سو و خروج -ولو موقتی- نتانیاهو از صحنه ت از سوی دیگر ما را نسبت به سال گذشته در موضع بهتری قرار داده است.
  • موارد فوق موضوعاتی هستند که با توجه به همراهی فضای بین­ المللی (به خصوص اروپا، ترکیه، چین، هند و حتی روسیه) این نکته را به ذهن متبادر می­کنند که شاید وقت آن فرا رسیده باشد که یک بار دیگر به موضوع بیاندیشیم و با حفظ راهبرد، تاکتیک خود را به روز نماییم و پیش از انتخابات امریکا خود را در موقعیت گشایش امور قرار داده و منافع را با روش­ های علمی و بهره بردن از توان کارشناسی موجود در وزارت امور خارجه بسط دهیم؛ چرا که بهره بردن ناقص از توان کارشناسی در ت خارجی بیش از رها کردن هر بدنه ­ی کارشناسی دیگری در حوزه ­های تخصصی خسارت بار است. واجب است که ماهرانه از استفاده تبلیغاتی ترامپ از این موضوع تا حد ممکن جلوگیری کرده و یا آن را به بالاترین قیمت به او بیم. قطعاً در صورت اراده­ ی ی به هرگونه کار دیپلماسی برای گشودن این گره، بدنه­ ی کارشناسی کشور در حوزه ت خارجی قادر خواهد بود زمین بازی را طوری طراحی کند که به جای فرصت تام و تمام برای طرف مقابل و اهدافش، بالقوه خطیر باشد. ضمن اینکه توافقی که با راست­ گرایان انجام شود، نوعاً پایداری بیشتری خواهد داشت، چرا که رییس جمهور دوره­ ی بعدی در امریکا، اگر ترامپ باشد مدافع توافق خود خواهد بود و اگر دموکرات باشد دارای تهوری چنان نخواهد بود که بخواهد با توافقات، چنان کند که رئیس جمهور فعلی کرد.
  • اگر ایالات متحده به تحریم کردن اعتیاد پیدا کرده، احتمالاً ایران نیز به مدیریت تحریم عادت کرده و هر روز تاثیر آن را کاهش می ­دهد: گرچه توسعه کشور در شرایط محدودیت تا حد زیادی ممکن نیست ولی تحریم دیگر برای ایران «فلج کننده» نخواهد بود. اما ضمن حفظ این موضع باید توضیح داد که در ت امروز جهان، استفاده از تاکتیک مذاکره به معنای تمام کردن یک مرحله و ورود به مرحله ­ای جدید، گذاشتن یک ابزار و برداشتن دیگری است و این نه تنها نشانه­ی شکست نیست، بلکه بیش از همه نشانه ­ی پُر بودن دست ایران از گزینه ­ها و ابزارهای مختلف برای صحنه­ های متنوع است و به بیان دیگر حکایت از جامعیت ت خارجی داشته و مایه ­ی سربلندی است چرا که استفاده از این ابزار در بزنگاه کنونی نه از سر ضعف ناشی از فشار حداکثری و نه ناشی از فلج شدن در اثر تحریم ­ها، بلکه از سر مناسب دیدن صحنه برای خود است.

مخلص کلام: به هر حال صحنه ­ی ت بین­ المللی صحنه­ ی دلخواه نیست اما واقعی است. از این رو شاید بتوان گفت لحظه کنونی، با توجه به کنار رفتن بولتون و نتانیاهو، ضعف موضع­ عربستان، تحت فشار بودن ترامپ و همراهی باقی کشورها، بزنگاه مناسبی برای به دست گیری ابتکار عمل و تحمیل حداکثر خواسته ­های ممکن از جانب ما باشد؛ موسمی که ممکن است چندان هم دیرپا نباشد. بهترین مقدمه شاید، تنش­زدایی فعال در رابطه با عربستان سعودی و همراه کردن آن با جبهه ­ی معتقد به همکاری بین­ المللی در فقره­ ی مساله­ ی ایران باشد. ما برای رسیدن به این نقطه­ ی راهبردی و ورود به مساله از موضع قدرت، هزینه­ های زیادی پرداخته­ ایم و حالا وقت استفاده از امتیازات و ابزارهای ساخته شده است؛ چه بهتر که این به کارگیری تاکتیک مناسب در زمان مقتضی، از موضع قدرت باشد.

 


هفته گذشته به واسطه ­ی رخدادهای متن و حاشیه ­ی جلسه گروه هفت در پاریس برای ما مخاطبان ایرانی ت پر خبر آغاز شد و ادامه یافت، حتی ساعاتی هیجان خبر و بی­ خبری بی­ شباهت به دلهره­ های مذاکرات برجام نبود. اما واقع امر چیست؟ چرا مخاطب از سخنان هر دو طرف اصلی مهم­ترین چالش ت­ خارجی کشور – یعنی مساله روابط ایران و امریکا- هیچ چیز جز سرگیجه دستگیرش نمی­ شود؟

اساساً باید تاکید کرد که ت و به خصوص ت­ خارجی، آن هم به هنگام مذاکرات غیرعادی و دیپلماسی چالش ­ها، معنایی به جز «پایی به پیش و پایی به پس» ندارد. از این روست که نه باید چنان از گشودگی آنی گرم شد و نه از اخم طرفین به یکدیگر سرد. نه با یک اشاره طرف دیگر به سر خواهد دوید و نه اخم­ ها چنان خواهد بود که درها به کلی بسته شوند. چرا که این هر دو ساده­ ترین کارها در ت ­اند و نه هیچ نیاز به تمدار حرفه ­ای دارند و نه پیچیدگی­ های چنان.

زمان مذاکره: با داغ شدن تنور مذاکرات نخستین پرسشی که بروز می ­کند اینکه اگر قرار بر مذاکره بود چرا از ابتدا تن به مذاکره داده نشد؟ پرسشی که هم به ذهن مخاطب عام ت خارجی می­ رسد و هم در عین حال تحلیل­گران با غرض تلاش می­ کنند با طرح آن دستگاه ت­ خارجی ایران را غافل از منافع ملی نشان دهند. اما واقع امر این است که ایران با صبر راهبردی یک سال ه­اش چند هدف را دنبال می ­کرد که با اقدامات مربوط به کاهش تعهدات برجامی آن­ها را کامل کرد:

  • مشروع­ سازی: با رعایت یک­ طرفه ­ی برجام و گرفتن تاییدات مکرر از آژانس بین ­المللی، انرژی اتمی ایران موفق شد رفتار ملایم و حسن­ نیت خود را در افکار عمومی بین ­المللی و نیز نزد تمداران جهان تثبیت کند که به محض لغزش طرف مقابل از کوره در نرفته و نهایت تلاش و حسن نیت در فرصت دادن به دیگر طرفین برجام – که البته بیشتر اطراف اروپایی مد نظر ایران است- به خرج داده شد.
  • ن زمان: صبر راهبردی ایران ترامپ را به عنوان طرف اصلی مقابل به انتخابات ۲۰۲۰ نزدیک­تر کرده و با شکست ­خوردن دیگر پرونده ­های ت خارجی ­اش (یعنی کره شمالی، جنگ تجاری با چین، مساله دیوار مکزیک، تنش­ های تعرفه با اروپا و مساله معامله قرن) امروز او خود را بسیار بیش از گذشته نیازمند یک توفیق عمده در ت خارجی می ­بیند و احتمالا کم هزینه­ ترین این پرونده­ ها هم موضوع ایران خواهد بود. نکته این است که مساله مذاکره و احیانا عکس میان او و رهبران ایران نه صرفا به خودی خود بلکه به عنوان یک نمایش توفیق می­ تواند مهم باشد.
  • ثبات اقتصادی و بازسازی شرایط: بر وفق نظر و مراد ما باشد یا نه واقعیت این است که ایران در صبر یک ساله ­ی خود موفق شده است بدون دادن هر گونه امتیازی به امریکا تا حدی بر شرایط اقتصادی خود مسلط شود. اگرچه هنوز نرخ تورم و رشد اقتصادی در شرایط نامطلوبی قرار دارند اما به هر حال از رشد افسار گسیخته ­ی نرخ ارز و نیز سردرگمی مدیریتی  مالی و اقتصادی هم خبری نیست. با همه ­ی فشارهایی که بر مردم و کسب و کارها آمد و هنوز هم تا حدی ادامه دارد باید اذعان کرد که طرف مقابل نه تنها به هدف خود در مساله مالی – اقتصادی که شکستن استخوان­ های کشور و ورشکستگی اقتصاد بود دست نیافت بلکه این خود باعث شد که به تمامی از ت متوهمانه ­ی تغییر رژیم ناامید شده و بیشتر به سمت واقعیت روی زمین تمایل پیدا کند. این تغییر راهبرد  بیش از پیش در مقایسه­ ی رفتار او در نشست امسال گروه هفت با سال گذشته بارز است،  تی که شاید بتوان گفت به معنای دست بالا گرفتن بیشتر ترامپ نسبت به حلقه­ ی نزدیک به اوست.
  • امتیاز سازی: در پی صبر یک ساله راهبردی و با آغاز تحریم ­های نفتی اساسی ایران مرحله ­ی دیگری از راهبرد خود را به محل اجرا گذاشت و آن کاهش برگشت­ پذیر تعهدات برجامی به صورت پلکانی است. این اقدام ایران را در مقابل شرکای اروپایی برجام از موضع مطالبه و انفعال خارج کرده و در نتیجه آن­ها و به خصوص فرانسوی­ ها را به کنش­های پیگیرانه­ و انه واداشته است. باید در نظر داشت که اولا ورود به مذاکره بدون امتیازسازی موجب خواهد شد که طرف مقابل به صورت پیش­ رونده و از موضع برتر امتیازات گسترده­ ای را مطالبه نماید و ثانیا امتیازسازی از نوع اقداماتی که ایران در چند ماه اخیر انجام داده، معنایی غیر از قصد مذاکره ندارد.
  • شکل مذاکره: شکل مذاکره به طور کلی امر مهمی است اما سطح و قالب مذاکره بین ایران و امریکا در شرایط کنونی و با توجه به انتخابات پیش رو برای دولت ترامپ مساله ­ی اصلی است. اولا او در داخل امریکا برای سرکوب هرچه بیشتر رقبای دموکراتش نیاز به منکوب کردن برجام به عنوان مهم­ترین دستاورد ت خارجی اوباما و کری دارد (و در این مساله باید چهره­ ی خود را با توجه به سخنان قبلی و خروجش از برجام حفظ نماید، بنابراین شاید بازگشت به برجام از نظر شکلی کاملا واقع بینانه نباشد) و ثانیا تلاش می­کند تا با برهم زدن عبارتی هم که شده نمایش به پای میز مذاکره آوردن ایران را بدهد و قطعا این نمایش بهترین لحظه­اش برای او ملاقات دوجانبه ، رو در رو و در بالاترین سطح خواهد بود. این شکل از مواجهه البته محال نیست ولی هم احتمالش کم است و هم کاملا واجد ارزش امتیازی است: ترامپ برای آنچه می­ خواهد باید و احتمالا حاضر خواهد بود از کیسه ایالات متحده خرج کرده و امتیاز دهد. البته در صورتی که طرف­ ایرانی نهایتا چنین قصدی داشته باشد می­ تواند با رساندن پیام­ های علنی و غیر آن اول امکان و دوم هزینه ­ی این فقره را به او اعلام نماید.
  • محتوای مذاکره: مهم­ترین قسمت مذاکره که لزوما نیاز به حضور روسای جمهور هم ندارد و عمدتا در سطح کارشناسی انجام می­شود محتوای آن است. فارغ از مواضعی که گاه باز نگشتن از آن­ها اصل موضوع را در حاشیه قرار می ­دهد باید دانست که مطالبه ­ی هر طرف چیست: برای ترامپ همان­ طور که ذکر شد انکار دموکرا­ت ­ها و رسیدن به هر آنچه که «توافق ترامپ» نام داشته باشد در کنار حضورهای نمادینی مانند ملاقات دو رئیس جمهور، برای ایران برداشته شدن تحریم­ ها و فشارها در عین حفظ چهره داخلی و بین­ المللی و بالاخره برای اروپا (و از همه بیشتر فرانسه) بازسازی چهره ­ی «مستقل» ی در مناسبات بین­ المللی، تقویت محور مذاکره در ایران در کنار بازگشت به تجارت با ایران. 

اگر در محتوا ترامپ به واسطه­ ی انکار دموکرات ­ها یا فشار اطرافیانش لاجرم از موضوعات فرابرجامی سخن می­ گوید می­توان به جای پرداختن بهای بیشتر برای همان امتیازات داخل برجام و یا انکار هر گونه مذاکره در مورد موضوعات فوق، این گفتگوها را به امتیازات فراتر از برجام از طرف مقابل – برای مثال تحریم­ های اولیه ایالات متحده – گره زد که احتمالا ترامپ به واسطه ­ی پروژه ­های شخصی­اش از صحبت در آن باب خودداری نخواهد کرد و این البته می ­تواند به نوعی تبدیل تهدید به فرصت بوده و ایران را با کمترین هزینه نه از تحریم­ های یک سال و نیم گذشته بلکه از زیر بار قدیمی ­ترین فشارها بیرون آورد. یادمان باشد که اگر توافق با افراطیون یک خاصیت داشته باشد این است که میانه ­روها بعدی آن را بر هم نخواهند زد. در عین حال با چند موردی که می­دانیم و صدها چیز که نمی­دانیم باید اذعان کرد که توصیه کردن ساده ­ترین بخش ماجراست.

 


چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲۷مرداد۹۸

نفتکش گریس 1 بعد از هفته­ها زورمداری انگلستان و حمایت نیمه آشکار ایالات متحده با بی­اعتنایی رییس دادگاه جبل­الطارقی به درخواست غیر رسمی امریکا به آزادی نزدیک شد، هر چند بعد از آن تلاش­ها برای توقیف مجدد آن ادامه دارد. اما تا این لحظه آزادی شکننده ولی به هر حال تحصیل شده به نوعی که به خاطر درخواست دیرهنگام ایالات متحده و گرهی که تلاش شد در کار بیفتد چه بسا پرهیجان­تر و شیرین­تر به کام آمد. این رهایی هر چند بسیار شیرین بود ولی اصلاً ساده نبود و در آن نکات مهمی برای توجه تخصصی و نیز مراقبت وجود دارد. چرایی و چگونگی واکنش بریتانیا و دولت تحت­الحمایه­اش وقتی از همیشه مهم­تر می­شود که با یادآوری وضعیت خاص این کشور و نسبت اتحاد همه جانبه و بی­چون چرایش با ایالات متحده را در نظر می­آوریم.

موضوع فوق و آزادی فعلی گریس1 بدون اینکه در حالت تبادل همزمان با کشتی انگلیسی توقیف شده رخ داده باشد بی­شک یکی از توفیقات کارشناسی حقوق و ی کشور و وزارت امور خارجه محسوب می­شود، چرا که با نگاهی به صحنه در یافته می­شود که ایران با محاسبه­ی دقیق ی­بین­المللی بریتانیا را به خوبی در بزنگاهی یافت که شاید در تاریخ این کشور یگانه باشد و آن هنگامه­ی خروج از اروپای متحد است. این موضوع گرچه با توجه به توان اقتصادی امریکا از دور به نظر به موضع ایران در پرونده اخیر دیده می­شد اما درعمل ایران توانست خود را با عمل به موقع بر آن سوار کند. تا جایی که فراتر از موضوع نفتکش­ها دیپلماسی فعال باعث شد دولت پارلمانی تازه تاسیس بریتانیا به این نتیجه برسد که برهم کنش­های تنش­آلود با ایران اولاً غیر ضروری است و ثانیاً قابل اجتناب؛ کما اینکه همین توقیف نیز در پایان دولت قبلی با اشاره ایالات متحده رخ داده بود و بریتانیا خود را قربانی این ت احساس می­کرد. مهم­ترین نتیجه­ای که از قاطعیت و ضمناً دیپلماسی ایران در این موضوع برای بریتانیا و کلیه کشورهای ناظر موضوع حاصل آمد همین بود که نه با تعدی به ایران تحت فشار بلکه صرفاً با حذر کردن از هرگونه تنشی می­توان به سلامت از کنار دعوای میان ایران و امریکا گذشت. در واقع به جای اینکه امریکا بتواند بازداشت نفتکش­های ایرانی را به بهانه­های واهی ولی در دسترس به سابقه تبدیل نماید عکس آن و قاطعیت رویکرد ایران در هر لحظه به سابقه­ای در این روز­های روابط بین­الملل تبدیل شد و این البته بزرگترین دستاورد است. نتیجه­ای که اگر در قالبی بزرگتر و با لحاظ ناکامی سفر ناشیانه­ی جان بولتون به انگلستان با محور ایران و اذعان وی به بی­موقع بودن آن بهتر دیده و درک می­شود.

البته شاید چنین ناشی­گری­هایی از جنس سفر نسنجیده بولتون یا ارسال ایمیل دیرهنگام به دولت جبل­الطارق که با بی­محلی توام شد در نگاه اول از دولت حرفه­ای امریکا عجیب به نظر برسد اما باید به یاد آورد که زورمداران همواره به دلیل عدم احساس نیاز به اندیشیدن و دقت نظر از قدرت خود می­کاهند. حالا هم باید باور کرد که بدنه­ی کارشناسی وزارت­خارجه و دولت امریکا به حاشیه روفته و در سکوت با دولت افسارگسیخته­ی کنونی کمترین همکاری ممکن را به خرج می­دهند.

در عین حال شیرینی این پیروزی نباید ما را از واقعیت صحنه غافل کند: در هر حال پس از خروج بریتانیا از اروپا اولویت اول ت خارجی و اقتصاد و بازرگانی این کشور جبران خسارت ناشی از این خروج خواهد بود و این یکی از مهم ترین کانال­هایی است که به طور بالقوه می­تواند محل سو استفاده دولت دونالد ترامپ واقع شود: حتما یکی از مهم ترین امتیازهایی که امریکا از شریک دیرینه­اش درخواست می­کند تغییر رویکرد ت خارجی بریتانیا در قبال موضوع ایران خواهد بود. امری که شاید جز راحت ترین چرخش­ها برای این دولت شکننده باشد. گویی که غفلت امریکا در لحاظ کردن قدرت مجلس در دولت پارلمانی بریتانیا و زیر ذره بین قرار داشتن مدام دولت در این کشور موجب اشتباه محاسباتی امریکا در توقع از کابینه تازه تاسیس بوریس جانسون بود اما به هر حال ممکن است ضرورت تاریخی حتی همین پارلمان را هم در وضعیتی قرار دهد که فاصله گرفتن از ت خارجی اتحادیه اروپایی در فقره­ی ایران و به خصوص برجام را کم هزینه تلقی کرده و به آن تن دهد. از این رو باید با توجه هرچه بیشتر کارشناسی و ادامه­ی دیپلماسی فعال و نیز برخورد رسانه­ای و مدیریت افکار عمومی تا حد ممکن در این کشور تلاش شود تا موضوع نفتکش به جای موردی برای افزایش فاصله و نزدیکی بریتانیا به ایالات متحده تبدیل به پرونده­­ای شود که نتیجه­ی نهایی­اش به عکس ادامه رهیافت مستقل از امریکا و تا حدی اروپایی بریتانیا در مواجهه با ایران باشد و این البته با نشان دادن حسن نیت همیشگی و به رخ کشیدن موضع مستقل و عدالت­خواهانه ممکن خواهد شد؛ باشد تا شیرینی این دست پیروزی­های قاطع و دیپلماتیک با قدم­های آن امتداد یافته و زورگویی­های عریان امریکا احیاناً به مقدمه­ی تلخی­هایی در آینده مبدل نشود.  


چاپ شده در رومه همدلی به تاریخ ۵مرداد۱۳۹۸

با بالا گرفتن تنش­ها میان ایران از یک طرف و امریکا و اخیرا بریتانیا از طرف دیگر، همگی در خلیج فارس، و نیز با نزدیک شدن به موسم حج تمتع به وضوح شاهد تغییری در ت علنی عربستان سعودی و تبع آن امارات متحده عربی در مقابل ایران هستیم. مهچنین شاید به دلیل ملاحظاتی که به خصوص عربستان در مورد عبور و مرور نفتکش­هایش دارد و یا مواجهه مستقیم ایران با ایالات متحده در سرنگون کردن علنی پهپاد امریکایی و قبول مسئولیت آن دیگر جسارتی برای عربستان باقی نماند تا با تکیه به ادوات جنگی پرمایه­ یا جنگاوران عمدتاً اجاره­ای و بعضا کم مایه­اش شوق نشان دادن ضرب شست به ایران را در سر بپروراند.

در هر حال امروز با سکوتی که از جانب بلوک کشورهای عربی جنوب خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی شاهدیم و نیز تک­مضراب­هایی مانند راهی­کردن کشتی ایرانی پس از چند ماه از سواحل عربستان و بیرون آوردن نیروهای نظامی امارات از صحنه­ی جنگ یمن به نظر می­رسد این بلوک عربی در دمیدن در آتش افزایش درگیری و تنش سهم چندانی ندارد. این چرخش را البته همزمان باید تا حدی به گرایش نیمی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس – یعنی عمان، قطر، کویت و عراق - به طرف ایران نیز نسبت داد.

واقع امر این است که موضوع اصلی چه در زمان تعاملاتی مانند برجام و چه تنش­هایی مانند آنچه امروز بازار گرمی دارند میان ایران و امریکاست و اروپاییان که گاه به رسم سنت و احیاناً منفعت طلبی طرف ایالات­متحده را می­گیرند و گاه از روی رقابت با متحد ینگه دنیایی­شان یا استقلال­طلبی اروپایی، موضع ایران را تقویت می­کنند بازیگر اصلی نیستند. روسیه هم به واسطه­ی منافع در هر دو سوی تضعیف توان اقتصادی و به­خصوص نفتی ایران از یک سو و از دست ندادن این بازیگر اصلی منطقه­ای از سوی دیگر به میانه­ بازی می­کند. چین نیز که هم بازار مصرف هر دو طرف را دارد و هم رقابت­های تجاری و اقتصادی مدام با ایالات متحده را چندان منافعی در تضعیف و تقویت یک سو به طور افراطی نمی­بیند.

از کسی مانند ترامپ که حتی حضور در خلیج فارس و تنگه هرمز را با حساب واقع­گرایانه و تا حدی غیر استراتژیک بیهوده می­پندارد نمی­توان انتظار داشت که در نزاع پرهزینه با ایران چندان ثابت قدم باشد، مگر آنکه یا منافع ملموس و کوتاه­مدتی در آن ببیند و یا تحریکی بی­مانند و پرفشار را در پس قضیه ببیند. بنابراین و با تحرکاتی که ابتدا در ژاپن و اکنون در فرانسه در جریان دیده ­می­شود شاید بتوان به این جمع­بندی رسید که همانطور که پیش­بینی می­شد ترامپ با نزدیک شدن به رقابت­های انتخاباتی ناچار است تصمیمی در مورد ایران بگیرد: اگر ایران موضعی منفعلانه می­گرفت و هیچ عملی را در پاسخ به تحریم­های ترامپ انجام نمی­داد قطعاً پیش­بردن ت فشار حداکثری و در مضیغه قرار دادن روزانه­ی آن یکی از بهترین گزینه­ها بود. اما حالا که ایران ضرب­الاجل های پیاپی را از یک طرف به روی طرف مقابل می­کشد و تا حدی نسبت به سال گذشته به اقتصاد خود مسلط شده است رئیس جمهور در معرض انتخاب امریکا ناچار است تا این بازی را به هر نحو که به منافع خود نزدیک­تر می­بیند به هم زند: یا به حرکتی سخت و نظامی دست زند که با تحت فشار قرار دادن جامعه امریکا و برانگیختن احساسات میهن­دوستانه بر هر صدای ضعیفی هم که از طرف دموکرات­ها برخیزد به آسانی و با استفاده از شرایط زمان بحران فائق آید و یا با میانجی­گری دیگرانی به گفتگو با تهران پرداخته و خود را به اتمام هرچند شکلی در موضوع ایران نزدیک کند. هر قدر که روحیه منفعت­طلب ترامپ را بیشتر در ذهن مجسم می­کنیم بیشتر به این نتیجه می­رسیم که او تا حد ممکن فشار را زیاد خواهد کرد ولی نهایتاً به واسطه­ی اولویت نداشتن ایران و موضوعیت نداشتن واقعی مواردی که برای انتقاد از آن در سر دارد بهترین گزینه برای او تعاملی است که هر چند بی محتوا و بی­مفهوم باشد ولی به هر حال نام او را ذیل امضای صفحه آخر به نشان داشته باشد و این البته بهترین ابزار او در ت خارجی برای پیروزی در انتخابات است. باید به یاد داشت که او حتی بیشترین حد قراردادهای تسلیهاتی­اش را با اعراب نیز بسته است و دیگری از خلال ایران­هراسی نفع ملموسی حاصلش نمی­شود.

مهم ترین منتقد و مانع چنین توافقی البته دولت دست راستی حاکم در اسرائیل است. آنچه اسرائیل دنبال می­کند البته به طور کامل در آیینه­ی مواضع رسمی­اش قابل ردگیری نیست: نتانیاهو طبعاً از سه چیز به شدت پرهیز می­کند: ایران قوی و مقتدر و اعراب ضعیف، اعراب قوی و مقتدر و ایران بسیار ضعیف و از همه بیشتر ائتلاف قوی ایران و اعراب. چرا که فارغ از هر ارتباط شکلی و ظاهری مشکل اصلی اسرائیل در فقره­ی فلسطین هم با ایران و هم با اعراب است و به هر حال روح جمعی عرب نیز مانند بین­الاذهان حاکم در ایران با آنچه بر سر فلسطین آمده سر سازش و توافق ندارد. بنابراین بهترین و شاید تنها گزینه­ی مناسب و در راستای منافع اسرائیل و به خصوص دولت دست راستی نتانیاهو بالاترین سطح تنش میان ایران و اعراب و نیز تحریم و تحدید ایران است تا نه اعراب بتوانند به اتحاد و توان واقعی نظامی مناسبی دست یابند و نه ایران مجال و فرصتی یابد تا بتواند ضمن تقویت بنیه اقتصادی خود در ائتلاف و همگرایی منطقه­ای نقش بیشتری در مقابل پیش­روی ایشان بازی کند.

اگر آنچه از شایعات اختلاف ترامپ با بولتون برای چندمین بار به گوش می­رسد مقرون به صحت باشد معنایی را جز تمایل مضطرب ترامپ برای تعامل با ایران نمی­توان از آن برداشت نمود و اگر این را بپذیریم شاید بتوان با طراحی واکنش­های جامع به میانجی­گری­های امثال فرانسه از تمام این تنش­ها به جای برداشتن گامی به عقب چند گام به جلو رفته و بیشتر را در مقابل بیشتر مطالبه کرد.


چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۳ مرداد ۹۸

بیش از یک سال از خروج ایالات متحده از برجام می­ گذرد و این در حالی است که از ابتدای روی کار آمدن رییس جمهور فعلی این کشور، ترامپ به وضوح به این امر متمایل بود. پر واضح است که زمینه­ ی این جهد ترک برجام از سوی ترامپ را در رقابت با رییس جمهور سابق و تیمش باید دنبال کرد و به همین مناسبت برنامه جامعه اقدام مشترک تنها موردی در محیط بین ­الملل نبود که با خروج دولت فعلی آمریکا مواجه شد.

اما در کنار ترامپ همواره کسانی قرار داشته­ اند که تاثیرشان بر اعمال او قابل اعتنا بوده است: همانطور که به وقت حضور امثال تیلرسون و متیس بر کرسی های دولت جدید تمایلات هنجارشکنانه ­ی رییس جمهور برای اجرا با موانعی مواجه بود پس از تغییر تیم ت خارجی و امنیت ملی، منصوبان تازه توانستند اهداف خود را به زبان امیال ترامپ ترجمه کرده و به او بند و تحریم نفت و ت به صفر رساندن نفت ایران فعلا آخرین مهره ­ی درشت رشته­ی مورد نظر یعنی فشار حداکثری بوده است.

از موضع فعال اقتصادی یا نیروی کار داخلی، آسان ترین کار، شمردن مشکلاتی است که در یک سال و نیم گذشته مبتنی بر تلاش های آمریکا بر اقتصاد، معیشت و گردش کار بنگاه­ های اقتصادی تحمیل شده­اند، اما در عین حال برای استحصال تحلیلی جامعه می­ بایست به طرف دیگر رفت و از نقطه­ ی دید مقابل به موضوع نگریست: واقعیت این است که فشار حداکثری به ایران اهدافی بسیار فوری تر و فراتر از آنچه رخ داد در پس خود داشت، به طوری که گاه در لفافه سخنان رسمی  و گاه حتی به عریانی در رده­ های پایین­تر از رییس جمهور تصویری به تمامی از آنچه در سر بود ارائه می ­شد؛ تصویری که با مراجعه به مجامع ایرانی نزدیک به دولت کنونی آمریکا می ­توان به سادگی از آن ابهام زدایی کرده و به وضوح تماشایش کرد. آنچه طرف مقابل از ترک برجام انتظار داشت به هم ریختگی اقتصادی بود اما هم چندین برابر آنچه رخ داد و هم به طوری که روند فزاینده و تخریبگرش بی توقف بر دامنه­ی خود بیفزاید.

اما اینچنین نشد. هر چند برای مخاطب ایرانی این یادداشت سخت است که بپذیرد با وجود تمامی آسیب­هایی که به کسب و کار و معیشتش وارد آمده، فشار حداکثری ترامپ علیه ایران تا این لحظه ناموفق بوده است اما باید پذیرفت که این توفیق یا شکست را نه در مقایسه با تاثیری که بر زندگی مردم گذاشته، بلکه تنها باید در قیاس با اهداف ذکر شده سنجید: «رسیدن نرخ ارز تا پایان بهار سال گذشته به چند ده هزارتومان و تا میانه سال به صد هزارتومان» از جمله تصاویری بود که در کنار «ونزولایی شدن ایران» و «یک ماه دستمزد در قبال یک قالب پنیر» از جانب لابی برانداز و گاه جنگ طلب نزدیک به ترامپ به مخاطب شوکه شده ایرانی ارائه می­شد و شاید بتوان باور کرد که این تصویر نخست به شخص ترامپ فروخته شد. اما با همه مشکلات اقتصادی و تحریمی امروز ایران، باید اذعان کرد که دولت تا حد زیادی توانسته به مسائل خود مسلط شود و از سردرگمی به وجود آمده در سال گذشته عبور کند. چرا که با توجه به ت صفر کردن صادرات نفت از هجدهم اردیبهشت سال جاری قاعدتاْ دولت می­بایست تا حدی فقیر و ورشکسته شود که نه تنها قدم از قدم برندارد بلکه حتی نتواند حقوق کارمندان خود را بپردازد. اما قطعا با تمام مشکلات و کمبود منابع برای توسعه و عمران، ایران هم به چنان روزهایی که آرزوی بدخواهان بود نیفتاد و هم حتی با شیبی کمتر طرح های توسعه خود را به پیش می­برد.

این عملکرد با وجود تمامی تحریم ها و حتی مشکلات طبیعی نظیر سیل گسترده ابتدای سال جاری، دولت ایالات متحده را برای اندیشیدن چاره­ای دیگر به تکاپو انداخت. به طوری که از تهدید به جنگ آغاز شد و به اقدامات کودکانه­ای نظیر محدودیت تردد دیپلمات­های ایرانی در نیوریورک انجامید. اقدامی که سطح نازل و مضحک برخورد وزارت خارجه آمریکا را بر همگان آشکار ساخت.

در این میان با مواضع قاطع ایران سایه جنگ تا حد زیادی از منطقه دور شد. چرا که ایران تقریبا به اطمینان بر این تحلیل سوار بود که ترامپ تا انتخابات حد پایینی از درگیری را نمی­تواند به جنگ تبدیل کند. چرا که همین موجب تضعیف موضع او در دوران انتخابات ۲۰۲۰ خواهد شد. البته باید در نظر داشت که اگر اندازه تحقیر از حدی بالاتر رود، روند مع شده و تبری از بی­ عملی نسبت به تهدید علیه امنیت ملی آمریکا بزرگترین انگیزه ترامپ برای آغاز درگیری و اتفاقاً دنبال کردن انتخابات از مسیر بحران خواهد بود.

ایران نیز در گرماگرم این رقابت­ها به دنبال «امتیازسازی» برای خود است. هر اتفاقی که در آینده قرار باشد بیفتد – از مواجهه نظامی تا مذاکره دیپلماتیک- طرفین نیاز به اهرم­هایی برای فشار آوردن به طرف مقابل خواهند داشت. کاهش سطح تعهدات برجامی و نیز پاسخگویی به تحرکات و تخلفات نه چندان عظیم در خلیج فارس را در این مسیر می­توان تحلیل کرد. ایران با این نوع سخت گیری­ها به خصوص به اطراف اروپایی برجام نشان ­می­دهد که خروج ایالات متحده از این توافق و نیز تهدید ایران برای هیچ­کس بی­هزینه نیست و رفتار ایران بدون برجام غیر از ایران برجامی خواهد بود.

تحلیل پس این اقدامات این است که با مدارای یک طرفه اتفاق مثبتی نمی ­افتد و صرفا مرز تحمیل غرب و تحمل ما به نفع طرف مقابل تغییر می ­کند و این البته شایسته نیست. نکته ­ی اساسی که روانشناسی ایران را در اتخاذ تصمیماتش نشان می­دهد در مصاحبه ­های ظریف در نیویورک به وضوح قابل ردیابی بود و آن اینکه پذیرش اذیت، طرف متخاصم را برای آزارهای بعدی تشویق می ­کند. این یعنی رفتار ایران در دوساله باقی مانده از دولت همچون شش سال گذشته آیینه ­ی رفتار طرف ­های مقابل و به خصوص آمریکا خواهد بود؛ اگر واقعا قصد بر مذاکره باشد دولت ایالات متحده می­تواند با لغو تحریم­ های موضوعه دوسال گذشته انتظار داشته باشد که ایران در قبال دریافت امتیازات و تضامین بیشتر در مورد ارائه­ ی امتیازات دیگر بیندیشد. پیشنهاد منقول از ظریف در خصوص تصویب زودهنگام پروتکل الحاقی در قبال لغو تحریم­ ها البته هنوز در چارچوب مساله هسته ­ای و مذاکرات برجام است و قاعدتا پس از بازگشت به این نقطه است که علاقه به صحبت در خصوص فصل غروب برجام یا حتی مسائل دیگر قابل مذاکره، مستلزم ارائه­ ی پیشنهادات دیگری همچون رفع فرابرجامی تحریم ­ها – مثلا تحریم­ های اولیه – خواهد بود.

هرچند پشت بی عملی اروپاییان امید چندوجهی ایشان به شکست ترامپ در انتخابات سال آینده است اما با توجه به جمیع جهات هیچ حسابی روی چنین احتمالی از سوی ما موجه و روا نیست و همان­طور که در ت رو به جلو، سیال و پر جنب و جوش وزیر امور خارجه در سال جاری منعکس است تمام توان و تلاش باید بر در دست گرفتن ابتکار عمل، اعمال فشار به اروپاییان برای سرمایه گذاری در حفظ ایران در برجام و نیز امتیازسازی­ های مختلفی باشد که در احتمالاً در آینده زمینه­ ساز چانه­ زنی­ های مقتدرانه ­ی کشور باشد؛ حتماً می ­توان از تهدید ترامپ به واسطه ­ی احتیاج انتخاباتی او و نیز روحیه­ ی برونگرا و مدعی­اش در همین دولت جاری آمریکا به نفع منافع فراتر از برجام ایران – هم از نظر کمیت امتیازات و هم کیفیت و تضمین اخذ آن­ها – با طراحی و پیاده­ سازی نوعی ت مهاردوگانه بین دو حزب ایالات ­متحده استفاده کرد. شرط این راهبرد البته یکی حمایت علنی مقامات عالی کشور در تریبون­های رسمی از دستگاه دیپلماسی و تاکید بر اختیار تام متولی آن است – که این معنا تضمین آبروی کشور در مجامع جهانی­ ست - و دیگری حراست این دستگاه از حملاتی که احیاناً با انگیزه­ ی ت داخلی متوجه آن باشند.


چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲ تیر ۹۸

 

هرچند به گواه تاریخ رخدادها گاه اهمیت تعیین کننده­ای در روابط بین­ کشورها داشته اند اما به دلایل متعدد تنش­های جاری میان ایران و ایالات متحده را نباید معطوف به رخدادها تحلیل کرد. زیرا به نظر می­رسد همه چیز به غایت تحت کنترل اطراف این ماجراست. بنابر این موضع، به جای تمرکز بر رخدادها می بایست گرایش های مختلف را در این موضوع ردیابی و پایش کرد. اوج رخدادهای موثر می­توانست هدف قراردادن پهپاد امریکایی توسط ایران باشد. اما حالا که این رخداد به هر علت با واکنش متقابل امریکا مواجه نشده ایران در وضعیت متفاوتی با گذشته قرار دارد که لازم است درباره چگونگی بهره برداری از آن و خطرهای احتمالی دقیق­تر اندیشید.

ترامپ مانند هر کس دیگری در کنار پرداختن به مسائل امریکا به مثابه یک کل واحد، به مطامع خود نیز که مهم­ترین آن­ها در حال حاضر انتخابات 2020 است نگاه می­کند. امری که ممکن است با توجه به ویژگی­های شخصی ترامپ بیش از هر تمدار دیگری بر او موثر باشد و در او عریان. او در روند دو سال گذشته راه­های مختلفی را برای مواجهه با ایران آزموده است: اخطار، تعویق، تهدید، تحریم، تطمیع، فرستادن پیام و به تازگی خونسردی. برخورد او با ایران نیز مانند غالب موضوعات اساسی روی میز او می­تواند هم فرصت و هم تهدیدی برای انتخابات پیش رو باشد: تنش بیش از حد و احیاناً آغاز مقابله نظامی احتمالاً پایگاه رای او را تضعیف خواهد کرد ولی اتهام بی­عملی و ضعف در مقابل ایران نیز برای او تهدید محسوب شود و بنابراین او به محض خارج شدن از محدوده­ای به میانه، ممکن است دست به هر عملی بزند: از تعلیق تحریم ها تا اقدام نظامی.

همه آگاهند که خط درون­حاکمیتی دیگری نیز در ایالات متحده وجود دارد؛ خطی که اگرچه خط جنگ است اما قدرت مطلق را در امریکا ندارد و برای هر عملی نیازمند جلب نظر رئیس جمهور است. منافعش لزوماً بر منافع ترامپ منطبق نیست، به اندازه ترامپ نگران انتخابات نیست و شاید حتی برد انتخابات را نیز در گرو استثنایی کردن شرایط ارزیابی می­کند. این خط در تلاش است تا به هر شکل که هست - صحنه­سازی، تبلیغات و یا زمینه چینی برای تحریک ایران - زمینه را برای "مشروعیت زدایی" از ایران فراهم کند. بدیهی­ست ایران می­بایست حتی واکنش­هایش در موضوع برجام و یا اعمال امنیتی و حفاظت از تمامیت ارضی کشور از دادن بهانه به دست ایشان تا حد ممکن خودداری نماید.

از طرف دیگر اگرچه ایران سنتاً دارای دو گرایش ی است که اتفاقاً یکی از محل­های مهم اختلافشان ت خارجی نظام بوده، اما با پیش رفتن ت فشار حداکثری امریکا این دو گرایش در فقره ت خارجی به یکدیگر نزدیک شده­اند و دو هدف را کمابیش دنبال می­کنند: در کوتاه مدت به دنبال حداقل رساندن فشارهای اقتصادی و تحریمی علیه خود و در دراز مدت احتمالاً به دنبال تثبیت مواضع و جایگاهش در منطقه و جهان.

محدودیت­های ایران اما از یک جهت قرار داشتن در فشارهای تحریمی و از جهت دیگر اتخاذ تصمیماتی مرضی­الطرفین است که نه به وادادگی و بی­عملی تعبیر شود و نه آن قدر تندروانه قلمداد گردد که مشروعیت به جامانده از برجام را از چهره کشور بزداید و اطراف دیگر این معادله را به یکدیگر نزدیک نماید.

از این رو به نظر می­رسد تصمیم ایران بیشتر بر انجام اعمال با پشتوانه­ی حقوقی متمرکز است به طوری که هر مسیری که برای پیشرفت حوادث حادث شد ایران به لحاظ حقوقی دست بالا را داشته باشد. لکن در عین حال گرایشی نیز در این میان قابل تشخیص است که اگر ایران بتواند بی هزینه و با پیش­برد امور با استفاده از نقطه ضعف انتخاباتی ترامپ و اختلاف میان گرایش­های فوق مرز تحمل خود را سخت گیرانه تعیین نماید، هم هزینه­ی خروج امریکا از برجام را نزد دیگر اعضای آن و نیز جامعه جهانی بالا می برد و هم در ادامه دست باز تر و امتیازات بیشتری را برای ورود به هرگونه توافق مستقیم یا با واسطه خواهد داشت.

در این میان ایران باید توجه کند که:

  • رفتارهای هرچند حقوقی ولی در مغایرت با افکار عمومی جهان را در دستور کار قرار ندهد. چرا که وجهه­ی مشروع امروز ایران در صحنه­ی جهانی در مقابل امریکایی که نه تنها از برجام که از بسیاری دیگر از توافقات بین­المللی خارج شده نباید به واسطه­ی یک اشتباه از بین رود.
  • امر ی امر قدسی نیست:همانطور که در پرونده­ی هسته­ای تا پیش از مناظرات ریاست­جمهوری تفکری مبتنی بر مذاکره معنادار (در مقابل قرائت بیانیه) متصور نبود و صرفاً با اظهارات دکتر ولایتی و دکتر در مناظرات این موضع به رسمیت شناخته و طرح عمومی شد، باید دانست که البته گنه همه ولی نوعاً بر سر بسیاری منافع می­توان مذاکره کرد و امتیاراتی را رد و بدل کرد. برای مثال اکنون که شرایط با دیپلماسی انه­ی ایران و رخداد پهپاد به سود ایران تفاوت شگرفی کرده­است، شاید بتوان به گزینه­ی جدی گرفتن میانجی و نوعی رابطه­ی غیر مستقیم در شرایطی که ایران از موضع برتر در آن وارد شده است فکر کرد. به طوری که حتی شاید بتوان از خلال تحمیل آنچه مذاکره ناکردنی­ست و ارائه امتیازاتی که صرفاً برای امتیازسازی جمع آوری شده اند فشارها را از سر کشور برداشت.
  • اگر قرار است ایران میانجیان را برای کاهش تنش در منطقه از یک سو و کاهش فشار بر ایران از سوی دیگر بپذیرد، ابتدا بهتر است هم در وجه عمومی و هم بیشتر خصوصی به اقلی از نتایج دست یافته باشد. چرا که رفت و آمد میانجیان ناکام در بلندمدت ایران را به جای امریکا در موقعیت انزوا قرار خواهد داد.
  • هدف، از بین بردن فشار تحریم و تهدید، را در میانه­ی راه گم نکند. نباید احیاناً با تکاپوی دیگرانی مانند اروپاییان مدام سطح توقعات خود را بالا برد. چرا که حفظ روابط و همراستا کردن منافع ایران و اروپا با یکدیگر از جمله مواردی­است که آسان به دست نیامده.
  • اگر کنش­های ایران برای بالا بردن هزینه­ی ترامپ در خروج از برجام از حد معینی فراتر رود به سود ترامپ خواهد بود که پاسخ ایران را به زبان سخت دهد. چرا که در غیر این صورتگ او نیز نخواهد توانست در مقابل استدلالات خط جنگ و نیز احیاناً بخشی از افکار عمومی بسیج شده شان که او را به برخورد نظامی با ایران ترغیب می­کند دوام آورد و شاید از آن نقطه به بعد او موفقیت خود در انتخابات را در گرو این مواجهه تشخیص دهد.

بنابراین و با استدلالی که در صدر اشاره شد، در شرایط حاضر ایران برای هرگونه تعامل (حتی غیرمستقیم ) دست بالاتر را دارد با قدسی نکردن ماجرا و تفکر واقع­گرایانه باید به موضوع پرداخت و تصمیم را طوری گرفت که با گذر زمان از مشروعیت زدایی چهره کشور و تعبیر آن به "عدم همکاری" جلوگیری کرد. برای هر دیالوگی امتیازهایی باید ساخته شوند که بهترین آنها بنا بر هر علتی امروز در دست ماست.


یادداشت من در رومه شرق مورخ ۱۵ تیر ۱۳۹۹ منقول است در تاریخ که لااقل از زمان صفویان به بعد که پای مستشرقان اروپایی به ایران باز شد، ایرانیان که تا حد امکان به سفرهای با بازگشت نمی­ رفتند و آن را کاری عبث می­ پنداشتند، نسبت به حسن نیت این مستشرقان نظری به غایت مشکوک داشتند. گویی که نمی­ توان انکار کرد که در عین آثار منفی ­ای که گاه این سفرها و سفرنامه نویسان برای آثار باستانی ما داشته­ اند، نفس عمل متهورانه­ در سفر به کشوری دور و به غایت متفاوت و در واقع
یادداشت من در رومه اعتماد ۱۵تیر۱۳۹۹ جلسه شورای امنیت درمورد برجام و قطعنامه 2231 اتفاقی است که هر سال، دو بار رخ می ­دهد و اعضای شورا به همراه نماینده ­ی ایران به بیان مواضع خود درباره این موضوع می­ پردازند. این بیان مواضع رسمی، البته اگرچه به نطق ­هایی خشک و تکراری می ­ماند اما هم از پی رایزنی­ ها و مذاکرات بسیار آمده و هم خود مقدمه ­ی مباحث و تماس­ های بعدی می­ شوند. نکته ممیزه جلسه اخیر این سلسله نشست­ ها از نظر شکلی، برگزاری آن به طور اینترنتی بود و
مصاحبه من با انصاف نیوز، منتشر شده به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۹ بابک مجیدی، انصاف نیوز: با این که محمدجواد ظریف همین یک هفته پیش گفته که کاندیدای انتخابات ۱۴۰۰ نیست و بعد از دولت به دانشگاه بر می‌گردد اما یک تحلیلگر ت خارجه می‌گوید با شناختی که از او دارد در یک صورت کاندیدا خواهد شد و آن هم اجماع ملی است. او معتقد است که شرکت کردن آقای ظریف در انتخابات است که محصول شور ملیست و نه برعکس! ساسان کریمی، دکترای فلسفه‌ی ی از دانشگاه تهران در گفت‌وگو با انصاف
چاپ شده با تغییرات در رومه شرق شنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۹ برای کسانی به خصوص از اهالی روابط بین الملل که با نظریه بازی آشنا هستند، نام یک معما – یعنی مدلی از کنشگری متقابل- به نام معمای دو زندانی آشناست که نشان می­دهد چطور خودمحوری دو نفر در یک رابطه ناآگاه می­تواند برخلاف خواست ایشان عمل کرده و به منافع هر یک آسیب وارد کند. در مثالی اولیه­ از این معما دو زندانی که درباره دو مظنون درحال بازجویی جداگانه است، اگر یکی از مظنونین علیه دیگری شهادت دهد و مظنون دیگر
چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲۴فروردین۱۳۹۹ مشکل عالمگیر کرونا که از در هفته­های گذشته گسترش بی­سابقه­ای داشته است و اتفاقاً بیشتر کشورهای توسعه یافته و نیمه صنعتی را به طور چشمگیری تحت تاثیر قرار داده است، به جز تاثیرات بهداشتی، اقتصادی و بشری که داشته است موضوع دیگری را نیز در سطحی بالاتر طرح نموده است. گویی انسان اینک دیگر نه در لابه­لای کتاب­های لیبرالیستی در روابط بین­الملل، بلکه در صحنه­ی بی­ـواسطه­ی زندگی هر روزه با تمام ابعادش به این نکته متوجه
چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲۸اسفند۹۸ سال نود و هشت از نقطه نظر روابط خارجی برای ما سال ویژه­ای نبود و آنچه رخ داد عمدتا در پی موضوعات سال گذشته بود: حفظ سطح تحریم­های موثر ایالات متحده و تا حدی گسترش سطح تنش لفظی میان ایران و طرف­های مقابل. تلاش­هایی البته از جانب کشورهای مختلف برای میانجیگری انجام شد ولی تقریبا تمام آنها بدون توفیق باقی ماند. نقاط حساسی هم البته در سال نود و هشت وجود داشت: برداشتن گام­های کاهش تعهدات برجامی از سوی ایران و در عین حال
چاپ شده در رومه شرق به تاریخ نوزدهم بهمن نود و هشت (علامت سوال در تیتر از رومه است) هفته گذشته، متعاقب مصاحبه وزیر خارجه کشورمان با نشریه آلمانی اشپیگل، حواشی پرسر و صدایی برای وی و دستگاه تحت مدیریت او ایجاد شد. فارغ از حواشی و جزئیات مربوط به ت داخلی آن، همواره باید از این فرصت ها برای بحث محتوایی و واکاوی راهبرد و تاکتیک بهره جست. آیا ما در تنش حاد پیش آمده با ایالات متحده واقعاً با سه گانه جنگ، مقاومت و مذاکره روبروییم؟ و اگر اینچنین است
(چاپ شده در رومه شرق سه شنبه مورخ هشتم بهمن نود و هشت) آیا برجام به پله پایانی خود نزدیک می ­شود؟ آنچه امروز هست چه بهره­ای از آنچه بود دارد؟ آیا برجام با تمام فراز و نشیب ­هایش تجربه­ ای موفق برای ت خارجی ایران است یا ناکامی یک امید؟ هر چه هست تحلیل آنچه رخ داده با تمام ضعف­ ها و قوت­ هایش برای طراحی گام­ های پیش رو واجب است. واقعیت آن است که به دلائل متعدد، برجام نه یک معاهده بلکه یک برنامه اقدام است.
چاپ شده در رومه شرق به تاریخ ۲۶آذر۱۳۹۸ آیا ژاپن می تواند نقش میانجی را میان ایران و امریکا بازی کند؟ این پرسش و حواشی آن با نزدیک شدن سفر رییس جمهور و هیات همراه به توکیو در پایان ماه جاری هر روز بیشتر موضوع گمانه­زنی واقع می ­شود. به نظر می ­رسد آنچه مکرون زمین گذاشته را اینک شینزو آبه برداشته است و در اینک ادامه اقدام اولیه خود در نیمه نخست سال جاری یعنی سفر به تهران، برای میانجی­گری میان ایران و ایالات متحده با وقفه­ای میزبان است.
تحلیل تحولات اخیر در ت خارجی منتشر شده در رومه شرق هفدهم آذر نود و هشت قطعا یکی از مهم ترین امور کشور در سال های اخیر و حال حاضر روابط خارجی است. این موضوع برای شرایط ما از سطح کلاسیک خود هم فراتر رفته و اهمیت بیشتری دارد. چرا که تقریبا بخش زیادی از فشاری که شهروندان در طبقات متوسط و ضعیف کشور متحمل می ­ شوند به نوعی منبعث و منشعب از وضعیتی است که به هر دلیل در ت خارجی کشور رخ داده است.
منتشر شده در رومه اعتماد چهارشنبه ۱۷دیماه۱۳۹۹ (این یادداشت به صورت مفصل و به زبان انگلیسی در سایت medium منتشر شده است.) در خصوص بررسی روابط ایران و ایالات متحده پژوهش های زیادی انجام شده است. اما این موضوع نیز مانند دیگر مباحث در علوم انسانی سیال بوده و با تغییرات معنادار شرایط همواره بازاندیشی در مواضع قبلی ضروری به نظر می رسد. اکنون نیز که در سابقه نزدیک این روابط، نزدیکی ها و کاهش تنش ها را در مقطعی مانند مذاکرات برجام و دوران اجرایی شدن توافق هسته
مصاحبه انصاف نیوز با من در مورد ظریف و انتخابات ۱۴۰۰ بابک مجیدی، انصاف نیوز: تحلیلگر مسائل ت خارجه و استاد دانشگاه تهران درباره مصاحبه اخیر محمدجواد ظریف درباره‌ی کسانی که به گفته‌ی ظریف اخیرا به آمریکا گرا می‌دهندکه «ما می‌توانیم با شما بیشتر کار کنیم» می‌گوید: منظور آقای ظریف درباره‌ی این جمله دلال‌هایی مثل امیر و تیم ‌نژاد است اما امروز اعتمادی به آن‌ها وجود ندارد. او همچنین می‌گوید آقای ظریف همجنان به دنبال شغل وزیر امور خارجه است و کسی
چاپ شده در رومه شرق چهارشنبه ۱۹آذر۱۳۹۹ یک راه معمول راهزنی های امروزی در بزرگراه های شهرهای بزرگ ایجاد تصادف یا نزاعی است که در آن، صحنه خود را به شخص هدف تحمیل کرده و بنابراین ابتکار عمل را در دست ان قرار می دهد. شخص چون در مقام پاسخگویی و «احقاق حق خود» بر می آید همان یا شریک او به تمام کردن کار قادر می شود. با مرور چنین واقعه ای بدیهی می نماید که شخص علی رغم اینکه در این صحنه محق است، بنا بر مصلحت بزرگتر و طولانی مدت تر نباید خود را در این تله
منتشر شده در رومه شرق به تاریخ ۲۲ آبان۱۳۹۹ اولین واقعیت اینکه مسائل داخلی هر کشوری از جمله ایالات متحده اصالتا مستقل از دیگران است و بنابراین نظر ما در مورد و خطاب به رییس جمهور منتخب امریکا تنها می­تواند از منظر ملی و یا به عنوان موضعی بین­المللی مسموع باشد. بنابراین اینطور به نظرم می­آید که مهمترین موضوعی که آقای بایدن به عنوان تمداری کهنه کار در امروز جهان می بیند می بایست این باشد که دوران هژمونی به طور کلی در جهان سپری شده و علیرغم آنکه نوک
چاپ شده در رومه شرق چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹ در آستانه انتخابات پرهیاهوی ایالات متحده امریکا که یا به حضور جنجالی ترین رییس جمهور این کشور خاتمه می دهد و یا آن را برای یک دوره دیگر تداوم می بخشد شرایط در ایران نیز هر روز گرم تر از پیش می شود. در این میانه باید به فاکت هایی چند اشاره کرد تا بتوان تحلیل و تجویزی را از پس آن استخراج نمود: واقع امر آن است که ایران از کشورهایی است که از پی به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در امریکا با بیشترین فشارها مواجه شد: تحریم
چاپ شده در رومه اعتماد ۵آبان۱۳۹۹ با نزدیک شدن به انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری ایالات متحده هر روز گمانه زنی ها و شایعات بیشتری در حاشیه اخبار به گوش می رسند. اگر به دوره سی ساله گذشته یعنی پس از اتمام جنگ سرد و فروپاشی شوروی نگاه کنیم به شهود می توان دریافت که روند تحولات در ت داخلی بسیاری کشورها با گذشته متفاوت است. از مهم ترین این تفاوت ها نوع تاثیر و تاثرهای روزافزون این تحولات داخلی با یکدیگر و نیز ت بین المللی است.
چاپ شده در رومه اعتماد ۷مهر۱۳۹۹ ت خارجی ایران امروز بنابر شرایط مختلفی بدل به صحنه ی تکرار مواضع مکرر و سکوت و انتظاری توامان شده است. کیست که نداند بیش از هر چیز این انتخابات پیش روی در واشنگتن است که بر روی تصمیمات کلان ت خارجی ایران به عنوان گلوگاه اصلی امروز کشور موثر خواهد بود؟ و کیست که نداند کارگزار و کارشکن امروز ت خارجی ایران نیز خود را در قامت مردان و جهات ی، در رقابت انتخاب رییس جمهور سیزدهم معنا می ­کنند؟ بنابراین به دست
ساسان کریمی کارشناس مسائل دیپلماتیک در گفتگو با خبرنگار ایلنا، درباره بینتیجه ماندن مذاکرات احیای برجام در دوحه قطر گفت: الان کمی زود است بخواهیم تحلیل کنیم. بهتر است اظهارنظرهای طرفین که از مذاکره بیرون می‌آیند به طور مستقل شنیده شود، آن وقت می‌توانیم تحلیل جامعی ارائه دهیم. به طور کلی اگر گفته هر دو طرف حاکی از شکست این دو روز مذاکره باشد و الان چیزی به عنوان ادامه مذاکرات نگویند، بدتر از این است که نمی‌رفتیم: این یعنی اوضاع مذاکرات از هفته قبل بدتر شده

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Love پرسش مهر رئیس جمهور یکم بیشتر بمون دانلود فایل فروشگاه ایران توریست نرخ سکه امروز هر چی که بخوای